فروش فایل



عشق از سر می رود - چگونه افکار بر روابط تأثیر می گذارند
استاد دکتر اوا واندرر


آنچه شرکا در مورد یکدیگر و درباره روابطشان می اندیشند ، تأثیر زیادی در میزان رضایت آنها از یکدیگر ، چند مرتبه و چگونگی سازش و بحث و چقدر طرفدار یکدیگر دارد. بنابراین ارزشمند است که درباره آن فکر کنید - برای مثال در مورد مفروضات اساسی ، ادعاها ، الگوهای توضیحی و "عینک های صورتی" معروف.

اگر دو نفر عاشق یکدیگر شوند و تصمیم بگیرند که مسیر آینده را با هم طی کنیم ، آنها "ورقهای خالی" نیستند. نه تنها تجارب قبلی با سایر شرکاء نشان خود را از دست داده اند. همگان انتظارات ، خواسته ها و پیش داوری های بسیار مشخصی را در این مشارکت به همراه می آورند. اینها معمولاً آگاه نیستند و یا غالباً ناگفته مانده اند. با این وجود ، آنها تأثیر زیادی در کیفیت رابطه دارند. تحقیقات روانشناختی نشان می دهد که پنج نوع فرایندهای فکری یا شناختهای زیر (Lat. Cognitio = دانش) به ویژه مفید هستند:

شما می توانید شریک زندگی را از طریق عینک صورتی ببینید ، او را ایده آل کنید.
کسی نه تنها فکر می کند که عشق سرنوشت است بلکه به تغییرپذیری آن نیز اعتقاد دارد.
مطالبات بالایی را روی شریک زندگی خود قرار می دهید.
افراد تمایل دارند رویدادهای روابط منفی را به شرایط خارجی نسبت دهند و عموماً آنها را مقصر نمی دانند.
مردم با هم مثبت به آینده فکر می کنند.
عینک صورتی: توهمات شما را خوشحال می کند
انتخاب مناسب! جورج برنارد شاو ، نویسنده ایرلندی ، گفت: "عشق مبتنی بر اغراق شدید تفاوت بین یک شخص و سایر افراد است." بر این اساس ، عشق از ادراک تحریف شده ناشی می شود: فرد عزیز به عنوان بی نظیر و بسیار برتر از همه دیگران تجربه می شود ، اگرچه ممکن است اختلافات با بقیه بشریت چندان هم عالی نباشد. محقق آمریکایی ، ساندرا موری ، محقق اصطلاح "توهمات مثبت" را برای چنین ارزیابی های بیش از حد شریک کرد. او دریافت که اینها روابط مناسب هستند ، زیرا آنها این اعتقاد را تقویت می کنند که تنها شخص صحیح تنها فرد صحیح را پیدا کرده است. کسانی که شریک زندگی خود را بیشتر از آنچه خودشان می بینند مثبت می بینند یا دوستان خوب آنها را می بینند و نقاط ضعف دیگران را پایین می آورند ،

هر آغاز صورتی است. از نظر شریک زندگی ، قدردانی نیز مثبت است ، تا زمانی که هنوز هم برای او واقع گرایانه به نظر می رسد و از عزت نفس خوبی برخوردار است - افرادی که عزت نفس پایینی دارند ، تمایلی به زیاده روی ندارند. به تازگی در عشق بیشتر از اثرات مثبت "عینک های صورتی" استفاده می شود. زوج هایی که مدت هاست زندگی خود را به اشتراک گذاشته اند ، وقتی شریک زندگی آنها مانند آنها است ، از آن قدردانی می کنند ، زیرا احساس می کنند شخص دیگر آنها را به خوبی می شناسد و با یکدیگر آشنا هستند.

دایره فرشته صورتی.بنابراین درک ما بطور منظم از واقعیت منحرف می شود ، در جهتی که احساس و تجربه فعلی ما را در مشارکت تقویت کند. محققان آمریکا ، سوزان اسگاربی و دکتر کیم هالفورد در یک مطالعه ، زوج هایی را نگه داشتند که خاطرات مربوط به وقایع رابطه منفی و مثبت را حفظ می کردند. مدتی بعد ، آنها از شرکا خواستند که بدون استفاده از دفتر خاطرات ، وقایع را به خاطر بسپارند. نتیجه: زوج های خوشحال اتفاقات مثبت بیشتری را نسبت به آنچه در دفتر خاطرات ثبت شده گزارش کردند ، اما واقعیت های منفی را واقع گرایانه ارزیابی می کنند. زوج های ناراضی اتفاقات مثبت را کم کم ارزیابی کردند و اتفاقات منفی را بیش از حد ارزیابی کردند ، بنابراین رابطه خود را از طریق عینک های عصای سیاه و سفید مشاهده کردند. این یک دایره شرور ایجاد می کند ، زیرا ادراک رنگ منفی باعث افزایش رضایت روابط می شود.

احتیاط ، عینک سیاه! اتفاقاً این مسئله در مورد ارزیابی وقایع گذشته نیز صدق می کند. محقق روابط آمریکایی جان گوتمن توانست نشان دهد که زوجینی که به منزله اول خود بسیار نگاه منفی دارند و زمان آشنایی با همدیگر ، بهترین راه جدایی و طلاق هستند.

مثال نهایی: همه از میزان طلاق بالا اطلاع دارند ، اما هیچ کس احساس تأثیر نمی کند. زوج ها در روابط شاد ، بلکه تنها و مجرد ، خطر ابتلا به طلاق را در آینده به طور چشمگیری کاهش می دهند. و این ، اگرچه آنها می توانند دقیقاً بگویند که ریسک صرفاً از نظر آماری چقدر بزرگ است.

همیشه ادراک را درک نکنید. بنابراین آنچه ما درک می کنیم ، تصویری واقع بینانه از جهان نیست ، بلکه همیشه ساخت و ساز خودمان از دیدگاه بسیار ذهنی ماست. در برابر این پیش زمینه ، نیازی به بحث نیست که چه کسی درست است و واقعاً در یک شرایط چه اتفاقی افتاده است. زیرا: آنچه ما درک می کنیم ، نباید به طور خودکار درک کنیم. اتفاقاً ، زوج های ناخوشایند به اندازه زوج های خوشحال در ارزیابی خود از وقایع روابط موافق نیستند - این احتمالاً جایی است که عینک "سیاه" دوباره وارد می شود ، که اجازه می دهد رفتار دیگران از طریق یک حجاب تاریک درک شود.

عشق فقط سرنوشت نیست: یک همکاری می تواند رشد کند
سرنوشت یا رشد؟ "فراز و نشیب های زندگی انسان به آن رنگ و ارزش می بخشد." این نقل قول از استیفن زویگ به کار رفته در زندگی رابطه ، تشویق می کند علاوه بر اوج ، عمق مشارکت را مهم و با ارزش بدانیم ، زیرا: مشارکت می تواند از نظر بحران و چالش رشد کند. چنین درک از روابط به مثابه رشد با درک روابط مانند سرنوشت مخالف است: روابطی که به خوبی شروع نمی شوند ناگزیر از شکست خواهند بود. اگر زندگی مشترک باید دائمی باشد ، باید از ابتدا از ابتدا به خوبی کنار هم قرار بگیرند.

اعتقاد به رشد منجر به سرمایه گذاری می شود. کسانی که روابط را رشد می دانند ، بیشتر مایل هستند در ابتدای مشارکت ، روی آنها سرمایه گذاری کنند ، در کنار هم اوقات دشوار را پشت سر بگذارند و به دنبال نقاط ضعف و اشتباه در شریک زندگی خود باشند. افرادی که اعتقاد جدی به رشد دارند و اعتقاد کمتری به سرنوشت دارند ، اگر شخص دیگری از برخی خصوصیات از تصویر ایده آل خود منحرف شود - به دلیل: تغییر ممکن است! کسانی که به آن اعتقاد دارند ، به عنوان مثال با اظهارات زیر (تبصره 1) موافق هستند:

یک رابطه موفق از طریق کار سخت (به عنوان مثال با تلاش برای برطرف کردن عدم تحمل های موجود) ایجاد می شود.
چالش ها و موانع در یک رابطه حتی می تواند عشق را افزایش دهد.
رضایت = سرنوشت + رشد. رضایت بخش ترین ، تحقیقات خود ما در پروژه "چه چیزی باعث ازدواج با هم می شود؟" در دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ نشان داده می شود ، زوج هایی که مدت طولانی ازدواج کرده اند ، کسانی را می بینند که روابط را سرنوشت و به عنوان رشد می بینند ، یعنی کسانی که معتقدند "تناسب" خاصی باید از ابتدا وجود داشته باشد ، اما رابطه نیز می تواند ادامه یابد. رشد کرده و بالغ می شوند.

مفروضات غیر منطقی مشارکت را به خطر می اندازد. کسانی که به رشد روابط اعتقاد دارند ، بیشتر احتمال دارد اختلاف نظرها را بپذیرند و آنها را به عنوان حکم اعدام برای مشارکت نمی بینند. و این به نوبه خود برای روابط مناسب است ، زیرا کسانی که عقاید مختلف را حمله به خود می دانند و برای مشارکت مضر هستند ، رضایت کمتری دارند. در مورد مردان و نی نیز که معتقدند از سیارات مختلفی نسبت به آنچه واقعاً یکدیگر را درک می کنند ، همین مسئله را در بر می گیرد. چنین به اصطلاح "فرضیات غیر منطقی" تأثیر منفی بر مشارکت دارد. به عنوان مثال ، این موارد (توجه 2):

با اختلاف نظرها احساس می کنم رابطه ما در حال از بین رفتن است.
در یک رابطه نزدیک ، همه می توانند نیازهای یکدیگر را طوری احساس کنند که گویی می توانند ذهن را بخوانند.
اختلافات بیولوژیکی بین زن و مرد اصلی ترین دلایل مشکلات شریک زندگی است.
من فکر نمی کنم شریک زندگی من تغییر کند.
اگر شریک زندگی من بهترین جنسی خود را به دست نیاورد ، این بدان معنی است که من شکست خورده ام.
"فرضیات غیرمنطقی" نه تنها رضایت شرکا را تضعیف می کند ، بلکه رفتار ارتباطی و تمایل آنها برای همکاری در رابطه را نیز تضعیف می کند. و با این حال ، این فرضیات نیز تا حدودی در خدمت اهداف خود هستند: آنها جهان را قابل توضیح و کنترل می کنند - هرچند به روشی کمتر سازنده.

هر چه بیشتر بهتر: استانداردهای بالا عشق را تقویت می کند
مطالبات بالا شما را راضی می کند. یورگن از همکاری خود مطالبه زیادی می کند. او دوست دارد اوقات فراغت خود را با کلودیا بگذراند ، برابری را ارج می نهد و انتظار زیادی از خود و کلودیا دارد. از طرف دیگر دیتر نوار را پایین می آورد و از تقاضای زیاد در مورد همکاری خود با لوئیز جلوگیری می کند. چه کسی شادتر است ، چه چیزی برای همزیستی هماهنگ بهتر است؟

دیتر خواسته های پایین تری دارد و بنابراین نمی تواند به آسانی یورگن ناامید شود ، که بیشتر از خودش و شریک زندگی خود مطالبه می کند. و با این وجود: چیزهای زیادی برای پیشنهاد وجود دارد که دیتر نیست ، بلکه یورگن است که شانس بهتری برای داشتن یک رابطه شاد دارد ، زیرا: استانداردهای بالا شما را خوشحال می کند.

اگر خیلی سؤال کنید ، چیزهای زیادی می دهید.اما چرا آن شرکایی که خواستار درجه بالایی از زمینه مشترک ، برابری و سرمایه گذاری در روابط خود هستند خوشحال تر از کسانی هستند که تقاضای پایین تری دارند؟ جواب را می توان به شرح زیر خلاصه کرد: اگر زیاد بپرسید ، چیزهای زیادی می دهید. زن و مردی که از روابط خود تقاضای زیادی می کنند ، که ارزش ها و برابری مشترک را ارج می نهند و نیاز به زمان و احساسات زیادی را در مشارکت دارند ، از شرکای خود در موقعیت های استرس زا حمایت می کنند و همچنین احساس حمایت می کنند. آنها همچنین در شرایط درگیری رفتار سازنده تری دارند. بنابراین خدمات لب کافی نیست: شرکای خواستار در واقع بیشتر درگیر در روابط خود هستند - و سپس با رضایت کامل ثبت نام کنند ، که خواسته های (زیاد) آنها نیز برآورده می شود. به هرحال توافق شرکا در مطالبات آنها از اهمیت کمتری برخوردار است.

به هر حال ، برای ن ، آرزو و واقعیت بزرگترین زمانی است که صحبت از مشاغل خانگی و برقراری ارتباط در مورد مشکلات در روابط است. مردان تقاضاهای خود را حداقل در حوزه جنسی می بینند.

اعتقاد به رشد نیز به اینجا کمک می کند! کسانی که روابط را رشد می دانند از نظر زمینه مشترک ، برابری و سرمایه گذاری در روابط ، تقاضای بالاتری را برای مشارکت خود دارند. و هر چه خواسته های کمتری برآورده شود ، احتمال وقایع روابط منفی بیشتر به مشارکت و شریک منتسب می شود.

واقع گرایانه است! با این حال ، مطالبات بالا فقط در صورت واقعی بودن بودن منجر به مشارکت می شود. اگر اینگونه نباشند ، مانند ادعای قادر به خواندن تمام خواسته های شریک زندگی از لب ، این منجر به کاهش رضایت در شراکت ، با خود و / یا شریک زندگی می شود.

نقص در شانس یا شخصیت؟ در صورت تردید برای دیگری
یک عصر ناموفق. سابین می خواهد توماس را غافلگیر کند: او یک شام کاملاً مفصل را آماده کرده است ، جدول به شکلی مجلل تنظیم شده است ، سی دی مورد علاقه توماس در CD پخش کننده آماده است. توماس اعلام کرده بود که ساعت شش از خانه کار خواهد کرد ، اما سابین بیهوده منتظر ماند تا او را برای باز کردن درب آپارتمان باز کند. در ربع گذشته شش او بیقرار می شود ، در نیمی از شش شش توماس هنوز وجود ندارد. چه اتفاقی افتاده است؟ سابین چگونه تأخیر را توضیح می دهد؟ چه عواملی او را به رفتار توماس نسبت می دهد؟ سابین می تواند سوالات زیر را بپرسد:

چرا توماس دیر است؟ آیا به دلیل غیرقابل اطمینان بودن آن است یا به دلیل شرایط خارجی ، آیا تایر مسطح داشت یا در ترافیک گیر افتاده است؟
آیا توماس اغلب دیر است؟ یا این استثناست؟
آیا توماس در موقعیت های دیگر نیز دیر است ، به عنوان مثال وقتی این دو با دوستانشان قرار ملاقات دارند یا می خواهند در شهر برای خرید ملاقات کنند؟
توماس سابین به آن اجازه می دهد تا صبر کند و از انگیزه های خودخواهانه عمل کند
و در تجزیه و تحلیل نهایی ، در نهایت این مسئله گناه است: آیا توماس مقصر است که صابئین باید منتظر بماند و غذای خوشمزه سرد شود؟
فکر کردن و عمل کردن. دشوار نیست تصور کنید که این ملاحظات بر رفتار سابین تأثیر می گذارد. سابین فکر می کند: "مرد فقیری ، او در یک ترافیک گیر کرده است ، در غیر این صورت او هرگز منتظر من نخواهد بود ، او هرگز این کار را به طور عملی انجام نمی دهد" ، او غذا را گرم می کند و هنگامی که سرانجام به خانه می آید ، توماس را پذیرایی می کند. Sabine ، از طرف دیگر ، فکر می کند: "حالا او دوباره دیر شده است ، همیشه همان ، او بسیار غیرقابل اعتماد است ، همیشه چنین بوده است ، او این کار را با هدف انجام می دهد ، او فقط به خود فکر می کند ." ، توماس می تواند انتظار اتهامات و یک صباح آزار دهنده را داشته باشد. و - عصر زیبایی که از قبل آماده شده است از بین رفته است.

بنابراین نحوه توضیح رویدادها و رفتارهای موجود در رابطه بر رفتار و رضایت ما از رابطه تأثیر می گذارد. اسناد معمولاً به گونه ای ساخته می شود که ادراک و تجربه در شراکت تقویت و تحکیم می شود: اگر سابین از توماس خوشحال شود ، او در شرایط بیرونی به دنبال علل خواهد بود و بدین ترتیب او را از تمام گناهان رهایی می دهد - که این رضایت او را به خطر نمی اندازد. از طرف دیگر ، اگر سابین ناراضی باشد ، رفتار توماس را یک حمله عمدی به خود و مشارکت خود می داند - که بیشتر کیفیت آنها را تضعیف می کند ، به واکنش های عاطفی منفی و ارتباطات سازنده کمتر و رفتار تعارض منجر می شود.

لطفاً در یک حلقه فکر کنید! در شرایط درگیری اغلب این سؤال پیش می آید: چه کسی شروع کرد؟ آیا توماس بازنشسته می شود زیرا سابین مشکلی است یا اینکه سابین به دلیل توماس در حال عقب نشینی است و به سختی قابل لمس است؟ پاسخ به این سؤال بسته به اینکه شما از سابین یا توماس بپرسید ، متفاوت است. از آنجا که غالباً یک دنباله تعامل به علت و معلول تقسیم می شود به طوری که عمل (منفی) از دیگری شروع می شود ، بنابراین شریک زندگی قدم اول را برداشت و بدین ترتیب دریچه را کشف کرده است. با این حال ، اگر می خواهید تعت مکرر را به درستی درک کنید ، ایده خوبی است که "در یک حلقه فکر کنید": برداشت توماس و سابینس ناگ به یکدیگر وابسته هستند و دایره ای شرور را تشکیل می دهند.

ما می توانیم این کار را انجام دهیم! رابطه آینده دارد
مثبت فکر کنید مثبت است هرچه شرکاء خود به خود برای حل مشکلات (آینده) در روابط خود اعتماد کنند ، خوشبخت تر و به طور سازنده تری با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. بنابراین اگر اطمینان داشته باشید که می توانید در مشارکت و با شریک زندگی خود تفاوت ایجاد کنید ، احساس راحتی بیشتری در آن خواهید داشت.

الگوهای تفکر افسردگی. همین امر در زمینه های دیگر نیز صدق می کند: هرچه اعتماد شما به توانایی ها و دستاوردهای خود کمتر باشد ، احساس درماندگی بیشتری می کنید و وقایع کمتری را توضیح می دهد. هرکسی که به طور کلی وقایع منفی را جهانی و پایدار می داند و مسئولیت آنها را به عهده می گیرد (تحت شعار: "همه چیز همیشه اشتباه می رود و این تقصیر من است") و توضیح مخالف را برای وقایع مثبت ترجیح می دهد ("این تصادف محض بود و دارد. ربطی به من ندارد)) ، ممکن است متعاقباً از روحیه افسردگی رنج ببرد. به این ترتیب ، اسناد تأثیر می گذارد بر احساس ما در کنترل و کنترل زندگی و عزت نفس ما.

مجموع تجربیات ما - چرا فکر می کنیم چگونه فکر می کنیم
اما چرا فکر می کنیم چگونه فکر می کنیم؟ فرضیات و ادعاهای ما ، انتظارات و اسناد ما براساس چیست؟ شواهدی وجود دارد که نشان می دهد تاریخ روابط ما تأثیر دارد. در طول زندگی ما بارها تجربه های مشابه با رویدادها ، افراد یا اشیاء را تجربه کرده ایم. مجموع این تجربیات در داخل به عنوان یک "ساختار دانش" ذخیره می شود و بعنوان الگویی برای پردازش اطلاعات ارائه می شود. این ساختارها یا الگوهای دانش نیز بسته به نوع احساس ما در مورد تجربیات اساسی با احساس همراه هستند.

تاریخچه رابطه تأثیر می گذارد. یک مثال تا حدودی ساده ممکن است این مسئله را روشن کند: سباستین این تجربه را داشته است که مادر و پدر هرگز واقعاً یکدیگر را درک نمی کردند. درگیری های زیادی رخ داد ، و هر دو شکایت کردند که دیگری نمی داند که چطور انجام می دهند و آنچه می خواستند و مورد نیاز بودند. اگر برداشت سباستین خود را در طول سالهای طولانی تکرار کند ، او ممکن است به این نتیجه برسد که "زن و مرد هرگز واقعاً یکدیگر را نمی فهمند". وی در همکاری با سیمون می تواند استدلال هایی را در این زمینه به خوبی توضیح دهد: "واقعیتی که ما نمی فهمیم و استدلال می کنیم به این دلیل است که او زن است و من یک مرد هستم" و مطالبات وی در این زمینه قطعاً زیاد نخواهد بود.

در هر زمان ممکن است تغییرات! این نشان می دهد که چقدر فرآیندهای مختلف فکر باهم در هم تنیده شده اند. البته ثابت نیستند. اگر سباستین بارها و بارها با سیمون تجربه کند که در واقع او را کاملا خوب می شناسد و اگر این کار را انجام دهد ، به مرور زمان تضعیف می شود و فرض خود را تغییر می دهد و وقایع رابطه (منفی) را به روشی متفاوت توضیح می دهد. بنابراین رشد در و برای رابطه امکان پذیر است!


     

اخلاق در
ارتباطات اجتماعی

 

I.
مقدمه

1- روشی که مردم از رسانه های اجتماعی استفاده می کنند می توانند اثرات مثبت و منفی داشته باشند. حتی اگر بارها و بارها گفته شود - ما این کار را بارها و بارها تکرار خواهیم کرد - که "رسانه ها" این یا آن را انجام می دهند ، آنها نیروهای طبیعی کوری فراتر از هرگونه کنترل انسانی نیستند. زیرا حتی اگر ارتباطات اغلب عواقب ناخواسته ای داشته باشد ، باز هم به تصمیم مردم بستگی دارد که آیا از رسانه ها برای اهداف خوب یا بد ، به روش های خوب یا بد استفاده می کند.

این تصمیمات ، که از اهمیت اساسی برای مسئله اخلاقی برخوردار است ، نه تنها توسط گیرندگان ارتباطات - بینندگان ، شنوندگان ، خوانندگان - بلکه به ویژه توسط کسانی صورت می گیرد که رسانه های ارتباطات اجتماعی را کنترل می کنند و درباره ساختار ، ت ها و محتوای آنها تصمیم می گیرند. این افراد شامل دارندگان دفاتر عمومی و هیئت مدیره ، مدیران ، اعضای دستگاههای دولتی ، صاحبان شرکتهای رسانه ای ، ناشران ، ناشران ، مدیران و مدیران ایستگاه های رادیویی و تلویزیونی ، سردبیران و سردبیران رومه ها ، تهیه کنندگان ، نویسندگان ، خبرنگاران و سایر موارد هستند. برای آنها ، این سوال اخلاقی به ویژه فوری مطرح می شود: آیا رسانه های جمعی برای اهداف خوب یا بد استفاده می شوند؟

2. تأثیر رسانه ها بسیار زیاد است. در اینجا افراد با افراد دیگر و با رویدادها در تماس هستند و نظرات و ارزشهای خود را شکل می دهند. از طریق این رسانه ها ، آنها نه تنها اطلاعات و ایده هایی را منتقل و دریافت می کنند ، بلکه غالباً زندگی را تجربه می کنند که توسط رسانه ها منتقل می شود (رجوع کنید به شورای پدیده ارتباطات اجتماعی ، Aetatis novae ، 2).

تحولات تکنولوژیکی خیلی سریع ابزارهای ارتباطی را غالب تر و قدرتمندتر می کند. "ظهور جامعه اطلاعاتی در واقع یک انقلاب فرهنگی است" (شورای پیمانکاری فرهنگ ، برای یک فرهنگ ، 9)؛ نوآوری های چشمگیر قرن بیستم احتمالاً تنها پیش نویس آنچه که قرن جدید ما را به ارمغان خواهد آورد.

توزیع و تنوع رسانه های قابل دسترسی برای مردم کشورهای ثروتمند شگفت آور است: کتاب و مجله ، تلویزیون و رادیو ، فیلم و فیلم ، ضبط صدا ، ارتباطات الکترونیکی که از طریق رادیو ، کابل ، ماهواره یا اینترنت منتقل می شود. محتوای این جریان عظیم ارتباطی از پیامهای ساده گرفته تا سرگرمی های خالص ، از دعا تا مستهجن ، از تأمل تا خشونت است. بسته به نحوه استفاده آنها از رسانه ها ، افراد یا می توانند در ظرفیت شفقت و دلسوزی رشد کنند ، یا از یک محرک تقریباً مواد مخدر در دنیای خودشیفتگی و خودشیفتگی جدا شوند. حتی افرادی که رسانه ها را گول می زنند نمی توانند از تماس با افرادی که تحت تأثیر عمیق رسانه ها هستند جلوگیری کنند.

3. علاوه بر این انگیزه ها ، کلیسا دلایل خاص خود را برای علاقه مند شدن به ارتباطات اجتماعی دارد. با توجه به ایمان ، تاریخ ارتباطات بشری را می توان سفری طولانی دانست ، از بابل ، تنظیمات و نماد گسست از برقراری ارتباط ( پیدایش 11: 4-8) تا پنطیکاست و هدیه سخن گفتن به زبانها (رجوع کنید). . اعمال 2.5-11)، یعنی بازسازی ارتباطات را از طریق قدرت پسر منجر روح فرستاده می شود. کلیسایی که برای موعظه کردن خبر خوب فرستاده شده است (پ.م: متی 28 : 19-20 ؛ مک16:15) ، دستور داده شده تا پایان زمان موعظه انجیل را موعظه کند. و کلیسا می داند که امروزه استفاده از رسانه های جمعی برای اعلام ایمان ضروری شده است (رجوع کنید به شورای دوم واتیکان ، فرمان بین الملل مصری ، 3 ؛ پل ششم ، نامه رسولی Evangelii nuntiandi ، 45؛ John Paul II، Encycical Redemptoris missio ، 37؛ شورای پدری ارتباطات اجتماعی، Communio et progressio ، 126-134 ؛ Aetatis novae ، 11).

کلیسا همچنین می داند که این جامعه است ، یعنی جامعه ای از اشخاص و جوامع Eucharistic که "در جامعه صمیمی تثلیث سرچشمه می گیرد و آن را منعکس می کند" ( Aetatis novae ، 10؛ نگاه کنید به کنگره برای دکترین ایمان ، برخی از جنبه ها کلیسا به عنوان یک اجتماع). در حقیقت ، تمام ارتباطات انسانی مبتنی بر ارتباط پدر ، پسر و روح القدس است. اما حتی بیشتر: اجتماع ترینیتیست به بشریت می رسد: پسر کلمه "گفته شده" توسط پدر برای همیشه است. و در درون و از طریق عیسی مسیح ، پسر و کلمه از گوشت ساخته شده اند ، خداوند خود و نجات خود را به ن و مردان ارتباط می دهد. "خداوند بارها و به طرق مختلف از طریق پیامبران با پدران صحبت کرده است. در این روز گذشته اما او به ما از طریق پسر خود، که او وارث از همه چیز منصوب و از طریق آنها او را نیز ایجاد جهان "(صحبت عبرانیان 1،1-2). نقطه شروع ارتباط در کلیسا و از طریق کلیسا ، اجتماع عشق بین افراد الهی و ارتباط آنها با ما است.

4- کلیسا از نظر ارتباطات اجتماعی اساساً مثبت و دلگرم کننده است. در تعصب و داوری متوقف نمی شود؛ او نه فقط به عنوان محصول نبوغ انسان بلکه به عنوان هدایای عالی از جانب خدا و نشانه های واقعی زمانها می بیند (ر.ک : Inter mirifica ، 1؛ Evangelii nuntiandi ، 45؛ Redemptoris missio، 37) این سازمان می خواهد با ایجاد اصول مثبت که باید به آنها در کار خود کمک کند ، از کسانی که در بخش رسانه فعالیت می کنند ، پشتیبانی کند و در عین حال گفتگو را نیز توسعه دهد که در آن همه طرفهای ذینفع - که به معنای عملی همه این روزها است - می توانند شرکت کنند. این سند مبتنی بر این اهداف است.

ما تکرار می کنیم: رسانه ها به تنهایی کاری انجام نمی دهند. آنها ابزاری هستند ، ابزاری که به روشی که مردم بخواهند از آنها استفاده کنند ، استفاده می شوند. وقتی به وسایل ارتباطات اجتماعی فکر می کنیم ، باید صادقانه از خودمان "مهمترین" سؤال را که پیشرفت فنی مطرح می کند بپرسیم: "آیا انسان در ارتباط با این پیشرفت بهتر می شود ، یعنی از نظر ذهنی بالغ تر ، آگاه تر از کرامت انسانی خود. ، مسئولیت پذیرتر ، بازتر از دیگران ، به ویژه برای افراد نیازمند و ضعیف ، و برای همه مفیدتر است؟ (جان پل دوم ، Encycical Redemptor hominis ، 15).

ما این را تصدیق می کنیم که اکثریت قریب به اتفاق کسانی که به هر شکلی از رسانه ها فعال هستند ، افراد با وجدان هستند که می خواهند کار درست را انجام دهند. مقامات دولتی ، تصمیم گیرندگان ، مدیران و مدیران می خواهند به محض درک آن ، منافع عمومی را احترام و ارتقا دهند. خوانندگان ، شنوندگان و بینندگان می خواهند از زمان خود به خوبی برای پیشرفت شخصی خود استفاده کنند تا بتوانند زندگی شادتر و با تحقق بیشتری را طی کنند. والدین بسیار مشتاق هستند تا اطمینان حاصل کنند که آنچه رسانه ها در خانه هایشان پیدا می کنند به فرزندانشان می رسد. اکثر متخصصان رسانه می خواهند از استعدادهای خود برای خدمت به خانواده انسانی استفاده کنند و از افزایش فشار اقتصادی و عقیدتی در بسیاری از حوزه های رسانه نگران هستند ،

محتوای تصمیمات بی شماری که همه این افراد در ارتباط با رسانه های جمعی اتخاذ می کنند ، از گروه به گروه دیگر و از فردی به شخص دیگر متفاوت است ، اما کلیه تصمیمات اخلاقی بوده و تابع ارزیابی اخلاقی است. شرط لازم برای انتخاب صحیح یا تصمیم گیری ، "آگاهی از اصول ارزشهای اخلاقی و تمایل به بکارگیری آنها در واقع" است ( Inter mirifica ، 4).

5- کلیسا عناصر مختلفی را در این گفتگو به ارمغان می آورد.

این یک سنت طولانی از خرد اخلاقی را به ارمغان می آورد ، که منشأ آن در وحی الهی و تفکر انسان است (نگاه کنید به جان پاول دوم ، Encycical Fides et نسبت ، 36-48). این شامل بخش قابل توجهی و رو به رشد آموزه های اجتماعی است که افق کلامی تصحیح مهمی از راه حل "الحاد" است ، "که مردم را از یکی از بناهای اساسی بنای خود یعنی معنوی ، و همچنین راه حل های مجاز و مصرف گرایی محروم می کند. که تحت بهانه های مختلف سعی در متقاعد کردن او از استقلال خود از هر قانونی و از جانب خدا »(جان پاول دوم ، دائره المعارف Centesimus annus، 55) این بیش از یک قضاوت ساده است؛ این سنت خود را به خدمت به رسانه ها وام می دهد. به عنوان مثال ، "فرهنگ کلیسایی خرد می تواند مانع از تبدیل شدن فرهنگ اطلاعات رسانه ها به جمع شدن بی معنی واقعیت ها شود" (جان پاول دوم ، پیام برای 33مین روز جهانی ارتباطات اجتماعی ، 1999).

کلیسا چیز دیگری را نیز وارد گفتگو می کند. سهم ویژه وی در نظم انسان ، از جمله دنیای ارتباطات اجتماعی ، "دیدگاه او به عزت شخصی است که به وفور در اسرار کلمات تجسم یافته" ( Centesimus annus ، 47). در تدوین شورای دوم واتیکان "مسیح ، خداوند ، مسیح ، آدم جدید ، در افشای رمز و راز پدر و عشق او ، انسان را به طور کامل بر خود انسان آشکار می کند و بالاترین ندای خود را باز می کند" ( Gaudium et spes ، 22 ).

دوم:
ارتباطات اجتماعی
در خدمات انسانی

6. به دنبال قانون اساسی برای کلیساها در جهان امروز Gaudium et spes (شماره های 30-31) ، دستورالعمل Pastoral در مورد وسایل اجتماعی ارتباطی Communio et progressio با تمام وضوح و شفافی که رسانه ها نامیده می شوند ، بیان می کند: کرامت انسانی خدمت با کمک به مردم برای زندگی خوب و زندگی به عنوان یک فرد در جامعه است. رسانه ها این کار را با تشویق مردان و ن به آگاهی از شأن خود ، پاسخ دادن به افکار و احساسات دیگران ، ایجاد احساس مسئولیت و در آزادی شخصی ، احترام به آزادی دیگران و توانایی انجام می دهند به گفتگو تبدیل شود.

ارتباطات رسانه ای از قدرت فوق العاده ای برای ارتقاء شادی و تحقق مردم برخوردار است. بدون ادعای ارائه توضیحات مختصر بیش از این ، ما در اینجا ذکر می کنیم ، همانطور که در موارد دیگر نیز انجام داده ایم (به شورای پادشاهی ارتباطات اجتماعی ، اخلاق در تبلیغات ، 4-8 مراجعه کنید) ، برخی از موارد مثبت. سایت های اقتصادی ، ی ، فرهنگی ، آموزشی و مذهبی.

7. اقتصادی . بازار نه یک هنجار اخلاق است و نه منبعی برای ارزش های اخلاقی ، و اقتصاد بازار قابل سوءاستفاده است. اما بازار می تواند به مردم خدمت کند (به عنوان مثال Centesimus annus ، 34) ، و رسانه ها نقش اساسی در اقتصاد بازار دارند. ارتباطات اجتماعی از مشاغل و تجارت حمایت می کند ، به تحریک رشد اقتصادی کمک می کند ، اشتغال و فعالیت اقتصادی را ارتقا می بخشد ، باعث ارتقاء کیفیت محصولات موجود و توسعه محصولات جدید می شود. این رقابت مسئولانه را ارتقا می بخشد که در خدمت منافع عموم مردم باشد و افراد را قادر می سازد با ارائه اطلاعاتی درباره در دسترس بودن و خواص محصولات ، یک انتخاب آگاهانه را انجام دهند.

با یک کلام ، سیستمهای پیچیده اقتصادی ملی و بین المللی امروز نمی توانند بدون رسانه کار کنند. اگر رسانه ها از بین بروند ، ساختارهای اساسی اقتصاد به ضرر مردم و جامعه بی شماری به هم می خورد.

8- از نظر ی . ارتباطات رسانه ای به نفع جامعه است زیرا مشارکت شهروندان آگاه را در روند ی سهل تر می کند. رسانه ها افرادی را به اشتراک می گذارند که اهداف و اهداف مشترک دارند و به ایجاد و حفظ جوامع ی واقعی کمک می کنند.

رسانه ها در جوامع دموکراتیک امروز ضروری هستند. آنها اطلاعاتی درباره مشکلات و رویدادها ، درباره افراد متقاضی و متقاضیان ارائه می دهند. آنها مدیران را قادر می سازند در مورد سؤالات فوری ، ارتباط سریع و مستقیمی با مردم برقرار کنند. رسانه ها ابزار مهمی برای مسئولیت پذیری در کانون توجه بی کفایتی ، فساد و سوء استفاده از اعتماد هستند. با این حال ، آنها همچنین به نمونه هایی از شایستگی ، شجاعت و تعهد توجه می کنند.

9. فرهنگی . وسایل ارتباطی اجتماعی امکان دسترسی افراد به ادبیات ، تئاتر ، موسیقی و هنر را فراهم می کند که در غیر این صورت برای آنها قابل دسترسی نخواهد بود و از این طریق توسعه انسانی را از نظر دانش ، خرد و زیبایی ترویج می دهد. منظور ما این است که نه تنها اجرای آثار کلاسیک و نتایج تحقیق بلکه همچنین سرگرمی های سالم مردمی و اطلاعات مفیدی که خانواده ها را در کنار هم قرار می دهد ، به مردم کمک می کند تا مشکلات روزمره خود را حل کنند ، افراد مریض ، بستر و سالخورده را در داخل کشور پرورش دهند و خستگی و کسالت را از بین ببرند.

رسانه ها همچنین به گروه های قومی این امکان را می دهند که احترام بگذارند و سنت های فرهنگی خود را پرورش دهند ، آنها را با دیگران به اشتراک بگذارند و آنها را به نسل های جوان منتقل کنند. به ویژه ، آنها کودکان و نوجوانان را با میراث فرهنگی خود معرفی می کنند. رسانه ها نیز مانند هنرمندان ، با حفظ و غنی سازی میراث فرهنگی ملل و مردمان ، به منافع مشترک خدمت می کنند (به جان پاول دوم ، نامه به هنرمندان ، 4 مراجعه کنید).

10. آموزشی . رسانه ها ابزارهای مهمی در بسیاری از زمینه ها ، از مدرسه تا محل کار و در بسیاری از مراحل زندگی هستند. کودکان پیش دبستانی که با اصول اولیه خواندن و ریاضی آشنا می شوند ، جوانانی که به دنبال آموزش حرفه ای یا مدرک دانشگاهی هستند ، افراد مسن که در سال های گذشته به مدرسه می روند - آنها و بسیاری دیگر. دسترسی به طیف وسیعی از منابع آموزشی و در حال گسترش از طریق این رسانه ها.

رسانه ها در بسیاری از کلاس ها یک ابزار استاندارد در کلاس هستند. و در خارج از دیوارهای مدرسه ، رسانه ها از جمله اینترنت بر موانع فاصله و انزوا غلبه کرده و روستاییان را در مناطق دور افتاده ، افراد مذهبی در عقب نشینی ، افراد بیمار ، زندانیان در خانه و بسیاری از فرصتهای جدید یادگیری باز می کنند.

11- مذهبی . زندگی مذهبی بسیاری از مردم توسط رسانه ها غنی شده است. آنها اخبار و اطلاعاتی را در مورد رویدادهای مذهبی ، ایده ها و شخصیت ها به ارمغان می آورند. آنها ابزاری برای موعظه ایمان و ست هستند. آنها روز به روز و خارج از کشور ، به افرادی که در خانه یا خانه های خود محبوس هستند ، الهام بخش ، تشویق و فرصتی برای عبادت می دهند.

گاهی اوقات رسانه ها در غنی سازی معنوی مردم به روشی غیرمعمول نقش دارند. به عنوان مثال ، مخاطبان عظیم تلویزیون در سراسر جهان مرتباً از طریق ماهواره ای از رم در حال تماشای رویدادهای مهم زندگی کلیسا هستند. و با گذشت سالها ، رسانه‌ها کلمات و تصاویر بازدیدهای پدر مقدس را به میلیونها و میلیونها نفر منتقل کرده اند.

12. در همه این محیط ها - اقتصادی ، ی ، فرهنگی ، آموزشی ، مذهبی - مانند سایر شرایط ، رسانه ها می توانند برای ایجاد و حفظ جامعه انسانی مورد استفاده قرار گیرند. در واقع ، همه ارتباطات باید برای جامعه مردم باز باشد.

برای برادر و خواهر لازم است که همدیگر را بشناسیم. با این وجود ، برای آشنایی با یکدیگر ، مبادله گسترده تر و عمیق تر با یکدیگر ضروری است. »(جماعت برای مؤسسات زندگی تقدیس و جوامع زندگی رسولان ، زندگی برادری در جامعه ، 29). ارتباطاتی که در خدمت جامعه واقعی است "چیزی بیش از بیان افکار یا ابراز احساسات نیست. در عمیق ترین این ، آن ارتباطی است که خود را در عشق قرار می دهد »(کمیته پادشاهی ابزارهای ارتباطات اجتماعی ، دستورالعمل Pastoral Commio و Progressio ، 11).

ارتباطات از این دست به دنبال رفاه و تحقق اعضای جامعه با توجه به منافع مشترک همه است. با این حال ، برای تشخیص این خیر مشترک ، مشاوره و گفتگو لازم است. بنابراین لازم است هر کسی که در ارتباطات اجتماعی مشارکت دارد در این گفتگو شرکت کند و درمورد آنچه که خوب است به حقیقت تسلیم شوید. از این طریق ، رسانه ها می توانند به وظیفه خود عمل کنند "شهادت به حقایق زندگی ، در مورد عزت انسان ، در مورد معنای واقعی آزادی و وابستگی متقابل ما" (جان پاول دوم ، پیام برای 33 امین روز جهانی وسایل ارتباطات اجتماعی ، 1999).

III.
های اجتماعی
رفاه
مردم مجروح

13. همچنین می توان از رسانه ها برای جلوگیری از آسیب رساندن به جامعه و آسیب رساندن به بهزیستی کل مردم استفاده کرد. این اتفاق می افتد که آنها مردم را بیگانه می کنند یا آنها را به حاشیه رانده و منزوی می کنند. اگر آنها مردم را به سمت جوامع منحط و نابسامانی شکل دهند که به ارزشهای مخرب و مخرب شکل می گیرند. وقتی آنها خصومت و درگیری را تبلیغ می کنند ، دیگران را شیطنت می کنند و احساساتی از "ما" را در برابر "آنها" ایجاد می کنند. اگر آنها کم و غیر انسانی را با شکوه کاذب ارائه می دهند ، در حالی که نادیده گرفتن یا تحقیر آنچه را که بالا می برد و غیرحرفه می کند ، نادیده می گیرند. اگر آنها اطلاعات نادرست و اطلاعاتی را گسترش دهند ، پیش پا افتاده و پیش پا افتاده قرار می گیرند. کلیشه ها یا کلیشه ها - بر اساس وابستگی نژادی و قومی ، جنسیت ، سن و عوامل دیگر ، از جمله دین - متأسفانه در رسانه های جمعی مرسوم است. ارتباطات اجتماعی غالباً آنچه واقعاً جدید و مهم است ، از جمله خبر خوب انجیل را نادیده گرفته و بر آنچه به طور موقت "در رواج" است ، متمرکز می شوند.

در هر یک از مناطق ذکر شده سوءاستفاده وجود دارد.

14. اقتصادی. گاهی اوقات از رسانه ها برای ساخت و نگهداری سیستم های اقتصادی که در خدمت سود و حرص و آز هستند استفاده می شود. یک نمونه بارز نولیبرالیسم است: "بر اساس یک نگاه صرفاً اقتصادی از انسان ، او - به عزت و احترام افراد و مردمان - سود و قانون بازار را تنها پارامترهای او می داند" (جان پاول دوم . ، کلیسا در آمریکا ، 156). در این شرایط ، وسایل ارتباطی که باید به نفع همه باشد ، به سود معدود افراد مورد سوء استفاده قرار می گیرد.

فرایند جهانی سازی می تواند "فرصت های خارق العاده ای برای رونق هرچه بیشتر" ایجاد کند ( Centesimus annus ، 58)؛ اما این روند با این واقعیت همراه است که بخشی از آن است که برخی از ملل و مردمان از استثمار و محرومیت رنج می برند و از این طریق در تلاش برای توسعه باز می گردند. این لانه های گسترش سختی و بدبختی در میان وفور ، زمینه های ایجاد حسادت ، نیتی ، تنش و درگیری است. این امر ضرورت فوری "نهادهای بین المللی کنترل و مدیریت مؤثر که اقتصاد را به سمت منافع مشترک سوق می دهد" تأکید می کند ( Centesimus annus ، 58).

در مواجهه با بی عدالتی های فاحش ، کافی نیست که متخصصان رسانه به این سادگی بگویند که وظیفه آنها گزارش دادن در مورد کارهایی است که در آن هستند. این بدون شک کار آنهاست. اما مواردی از رنج های انسانی وجود دارد که در حالی که دیگران گزارش می شوند ، عمدتا توسط رسانه ها نادیده گرفته می شوند. و تا آنجا که این نشان دهنده تصمیمی است که از سوی رسانه ها گرفته می شود ، گزینشی که قابل توجیه نیست را می توان در آن مشاهده کرد. به تعبیری بنیادی تر ، ساختارها و تهای ارتباطات و همچنین توزیع فناوری لازم ، عواملی هستند که باعث می شوند برخی از افراد از نظر اطلاعاتی "غنی از اطلاعات" باشند ، اما برخی دیگر "فقیر اطلاعات" در زمانی که رفاه ، در واقع بقا است. بستگی به اطلاعات دارد

از این طریق ، رسانه ها غالباً به بی عدالتی ها و عدم تعادل هایی که منجر به رنج و گزارش آنها می شود ، کمک می کنند. وی گفت: "مهم است که موانع و انحصارهایی که بسیاری از مردم را در آستانه توسعه قرار می دهند از بین برود. اطمینان از شرایط اساسی برای مشارکت در توسعه برای همه - افراد و ملل مهم است »( Centesimus annus ، 35). یکی از این شرایط اساسی ، ارتباطات و تکنولوژی اطلاعات ، همراه با آموزش های مناسب در استفاده از آنها است.

15. از نظر ی . تمداران بی پروا برای حمایت از بی عدالتی و سرکوب در رژیم های خشونت ، از رسانه های جمعی برای عوام فریب و فریب خود استفاده می کنند. آنها مخالفان را از بین می برند و به طور منظم با تبلیغ و تحریف ، حقیقت را تحریف و سرکوب می کنند. رسانه ها به جای گرد هم آوردن مردم ، با ایجاد تنش و سوء ظن و در نتیجه پیش شرط درگیری ها ، آنها را جدا می کنند.

حتی در کشورهایی که دارای سیستم های دموکراتیک هستند ، بسیار عادی است که تمداران پیشرو بتوانند افکار عمومی را با کمک رسانه ها دستکاری کنند ، نه اینکه مشارکت در فرایند ی را از طریق اطلاعات آگاهانه ارتقا دهند. قوانین دموکراسی رعایت می شود ، اما تکنیک هایی که از تبلیغات و روابط عمومی گرفته شده است به نام تی استفاده می شود که از گروه های فردی سوءاستفاده می کند و حقوق اساسی از جمله حق زندگی را نقض می کند (به جان پاول دوم ، دائرالمعارف انجیل مراجعه کنید. vitae ، 70).

رسانه های جمعی نیز غالباً نسبیت گرایی اخلاقی و فایده گرایی را که پایه و اساس فرهنگ مرگ امروز است ، رایج می سازند. آنها غالباً با انتشار فرهنگی که از روش های ضدبارداری ، عقیم سازی ، سقط جنین و حتی اتانازیا به عنوان نشانه پیشرفت و به عنوان دستیابی به آزادی ، همدست "توطئه علیه زندگی" می شوند. نظرات را ارائه دهید ضمن توصیف مواضعی که بدون قید و شرط از زندگی به عنوان ضد آزادی و ضد توسعه پشتیبانی می کند. »( Evangelium vitae ، 17).

16. فرهنگی . منتقدان غالباً سطحی بودن و طعم بد رسانه ها را مقصر می دانند. حتی اگر اجراهای آنها نیازی به خوشحالی و کسل کننده نبود ، نباید بی مزه و تحقیر کننده باشند. گفتن اینکه رسانه ها استانداردهای مخاطبان را منعکس می کنند ، هیچ بهانه ای نیست؛ زیرا رسانه ها نیز به شدت بر نظرات مردم تأثیر می گذارند و به همین دلیل موظفند استانداردها را بالا برده و از آنها نازل نکنند.

مشکل اشکال مختلفی به خود می گیرد. رسانه های خبری به جای توضیح دقیق و درست در مورد مسائل پیچیده ، از آنها جلوگیری می کنند یا آنها را درشت می کنند. رسانه های سرگرمی اجراهای ناپسنده و فروتنانه را تولید می کنند که شامل بهره برداری از رفتار جنسی و خشونت است. بسیار غیرمسئولانه است که نادیده انگاشتن یا رد کردن به عنوان بی ربط که "مستهجن و استفاده سادیستی از خشونت توسط زن جنسی نابسامان ، روابط انسانی را خراب می کند ، ازدواج و زندگی خانوادگی را تضعیف می کند ، رفتار ضد اجتماعی را ترویج می کند و انسجام اخلاقی را در جامعه تضعیف می کند." ، وگرافی و خشونت در رسانه های ارتباطی: پاسخ کشیشی ، 10).

در سطح بین المللی ، تسلط فرهنگی از طریق رسانه های ارتباطات اجتماعی نیز یک مشکل جدی در حال رشد است. اشکال فرهنگی سنتی بیان عملاً در بعضی جاها از دسترسی به رسانه های عمومی محروم بوده و با انقراض روبرو هستند. در همین حال ، ارزشهای جوامع ثروتمند سکولار به طور فزاینده ای ارزشهای سنتی جوامع فقیرتر و ضعیف را جابجا می کند. با توجه به این وضعیت ، توجه ویژه ای باید به رسانه ها در اختیار کودکان و نوجوانان قرار گیرد که آنها را به صورت واضح با میراث فرهنگی خود در می آورد.

ارتباط از طریق مرزهای فرهنگی مطلوب است. جوامع می توانند و باید از یکدیگر یاد بگیرند. با این حال ، ارتباطات متقابل فرهنگی نباید به ضرر ضعف ها باشد. امروز حتی کمترین فرهنگهای دیگر دیگر جدا نیستند. آنها از افزایش تماسها بهره مند می شوند ، اما از فشار یک گرایش شدید به یکنواختی رنج می برند. »(شورای پاپی فرهنگ برای فرهنگ ، برای یک کشیش برای فرهنگ ، 33). این واقعیت که ارتباطات زیادی اکنون فقط در یک جهت جریان دارد - از کشورهای توسعه یافته گرفته تا کشورهای در حال توسعه و فقیر - سؤالات اخلاقی جدی را به وجود می آورد. آیا ثروتمندان چیزی برای آموختن از فقرا ندارند؟ آیا ناشنوا های قوی از صدای ضعیف ها هستند؟

17. آموزشی. به جای ترویج یادگیری ، رسانه ها می توانند مردم را پرت کنند و حواسشان را پرت کنند و وقت خود را تلف کنند. کودکان و نوجوانان از این طریق به ویژه آسیب می بینند ، اما بزرگسالان نیز از مواجهه با پیشنهادات رسانه های کم عمق ، فرومایه و کچل رنج می برند. یکی از دلایل این سوءاستفاده از اعتماد رسانه ها ، حرص و طمع پول است که بیشتر از سود مردم سود دارد.

گاهی اوقات از رسانه ها نیز به عنوان ابزار تلقین برای کنترل دانش مردم استفاده می شود و دسترسی آنها به اطلاعاتی را منع می کند که به گفته مسئولان ، نباید به آنها داده شود. این یک انحطاط آموزش واقعی است ، که می کوشد دانش و مهارتهای مردم را گسترش داده و به آنها در دستیابی به اهداف ارزشمند کمک کند ، اما افق آنها را محدود نمی کند و از نیروی آنها در خدمت یک ایدئولوژی استفاده می کند.

- مذهبی . در رابطه بین ارتباط رسانه ای و دین ، ​​وسوسه های هر دو طرف وجود دارد.

از طرف رسانه ها ، این وسوسه ها به شرح زیر ظاهر می شوند: رسانه ها عقاید و تجارب دینی را نادیده می گیرند یا آنها را کنار می گذارند. آنها دین را با عدم درک ، شاید حتی تحقیر ، به عنوان یک موضوع کنجکاوی رفتار می کنند که لایق توجه جدی نیست. آنها حماقت های مذهبی را به قیمت اعتقاد سنتی ترویج می کنند. آنها با گروه های مذهبی شناخته شده خصمانه هستند. آنها تناسب دین و تجارب دینی را مطابق با معیارهای دنیوی وزن می زنند و از دیدگاه های مذهبی که مطابق با ذائقه دنیوی نسبت به کسانی که نیستند ، حمایت می کنند. آنها سعی می کنند تعالی را در محدوده خردگرایی و شکاکیت گنجانند. رسانه های امروز غالباً وضعیت پسامدرن یک ذهن انسان را منعکس می کنند ،Fides et نسبت ، 81).

وسوسه های طرف دین به این شکل است: دین یک تصویر منحصراً داوری و منفی از رسانه ها دارد. نمی تواند درک کند که معیارهای معقول رفتار خوب رسانه ای مانند عینیت و بی طرفی می توانند جلوی رفتار ویژه برای منافع نهادی دین را بگیرند. این پیام های مذهبی را با روشی احساسی و دستکاری کننده ارائه می دهد ، گویی که آنها محصولات بیش از حد یک بازار رقابتی هستند. از رسانه ها به عنوان ابزاری برای کنترل و سلطه استفاده می کند. اسرار غیر ضروری را عملی می کند و از طرف دیگر حقیقت را نقض می کند. این دعوت انجیل برای توبه ، توبه و بهبود زندگی را تضعیف کرد ، در حالی که در جای خود یک دینداری بی رنگ را قرار داده بود که از انسان کمی پرسیده می شد.

19. به طور خلاصه ، می توان از رسانه ها برای اهداف خوب یا بد استفاده کرد - این یک سوال از تصمیم گرفته شده است. هرگز نباید فراموش کرد که ارتباطات رسانه ای یک عمل سودمند نیست ، بلکه صرفاً با هدف ایجاد انگیزه ، ترغیب یا فروش است. حتی واسطه ای برای ایدئولوژی نیز نیست. گاهی اوقات رسانه ها می توانند مردم را به واحدهای مصرف کننده یا گروه های ذی رقیب کاهش دهند ، یا بیننده ها ، خوانندگان و شنوندگان را به عنوان تعداد صرفاً سودهایی که انتظار می رود از آن سود ببرند - دستفروشان کنند - از جمله فروش محصولات یا پشتیبانی ی. همه اینها جامعه را نابود می کند. این کار ارتباطات این است که مردم را گرد هم بیاورد و زندگی خود را غنی سازد ، نه اینکه انزوا و بهره برداری از آنها باشد. به درستی از ابزارهای ارتباطی اجتماعی می توان به ایجاد و حفظ یک جامعه انسانی مبتنی بر عدالت و عشق کمک کرد. و تا آنجا که این کار را انجام دهند ، آنها نشانه های امید خواهند بود »(جان پاول دوم ، پیام برای سی و دومین روز جهانی ارتباطات اجتماعی ، 1998).

چهارم
برخی از
اصول مهم اخلاقی

20- اصول و هنجارهای اخلاقی که در سایر زمینه ها مرتبط هستند نیز در ارتباطات اجتماعی کاربرد دارند. اصول اخلاقی اجتماعی مانند همبستگی ، شرکت های فرعی ، عدالت ، برابری و مسئولیت در استفاده از بودجه عمومی و در استفاده از توابع اعتماد عمومی باید همواره مورد استفاده قرار گیرد. ارتباطات همیشه باید حقیقت داشته باشد ، زیرا حقیقتاً بخشی از آزادی فرد و جامعه واقعی در بین مردم است.

اخلاق در ارتباطات اجتماعی نه تنها به آنچه در پرده های سینما و پرده های تلویزیونی ، برنامه های رادیویی ، مطبوعات و اینترنت به نظر می رسد مربوط می شود ، بلکه باید در بسیاری از جنبه های دیگر نیز صدق کند. بعد اخلاقی نه تنها بر محتوای ارتباطات (پیام) و روند ارتباطات (نحوه برقراری ارتباط) تأثیر می گذارد ، بلکه سؤالات بنیادی ساختاری و سیستم ، که غالباً سؤالات اصلی ی در ارتباط با انتشار فن آوری ها و محصولات بسیار پیشرفته هستند ( چه کسی باید ثروتمند باشد و چه کسی باید از نظر اطلاعات فقیر باشد؟). این سؤالات ، بیشتر با پیامدهای ی و اقتصادی از نظر دارایی و کنترل را به همراه دارد. حداقل در جوامع آزاد با اقتصاد بازار ، مشکل اخلاقی همه است

حتی برای افراد با حسن نیت همواره فوراً مشخص نیست که چگونه اصول و هنجارهای اخلاقی در موارد خاص اعمال می شود. این نیاز به تأمل ، بحث و گفتگو دارد. به امید ارتقاء تأمل و گفتگو بین تمداران رسانه ، متخصصان در حوزه رسانه ، اخلاق شناسان و متکلمان اخلاقی ، گیرندگان رسانه و دیگران ، ملاحظات زیر را ارائه می دهیم.

21. در هر سه زمینه - پیام ، فرآیند ، ساختار و مسائل مربوط به سیستم - اصل اخلاقی اساسی زیر اعمال می شود: مردم و جامعه مردم هدف و معیار برای برخورد با رسانه ها هستند. ارتباطات باید از فردی به فرد دیگر و به نفع توسعه انسانی باشد.

توسعه کلى به کالاها و محصولات مادى کافى نیاز دارد ، بلکه توجه خاصى به بعد معنوى» نیز دارد (نگاه کنید به جان پائول دوم ، دانشنامه Sollicitudo rei socialis ، 29 ؛ 46). هر کس سزاوار فرصتی برای رشد و شکوفایی با ترسیم طیف گسترده ای از کالاهای مادی ، فکری ، عاطفی ، اخلاقی و معنوی است. فرد دارای عزت و معنی غیرقابل انکار است و نباید به نام منافع جمعی قربانی شود.

22. اصل اول به عنوان دوم تکمیل می شود: بهزیستی مردم نمی تواند مستقل از منافع مشترک جامعه که متعلق به آنهاست ، حاصل شود. این منافع مشترک فقط باید به عنوان مجموعه اهداف ارزشمند مشترک درک شود ، برای دستیابی به آن همه اعضای جامعه با هم کار می کنند. و تحقق این اهداف دلیل وجود خود جامعه است.

بنابراین ، حتی اگر آنها به درستی مراقب نیازها و علاقه های گروه های ویژه باشند ، رسانه های اجتماعی نباید به نام مبارزه طبقاتی ، ملی گرایی اغراق آمیز ، استکبار نژادی ، پاکسازی قومی و نظایر آن را تشکیل دهند و یک گروه را در برابر گروه دیگر مطرح کنند. فضیلت همبستگی ، "عزم محکم و ثابت برای ایستادگی در برابر منافع مشترک" ( Sollictudo rei socialis ، 38) باید بر همه زمینه های زندگی اجتماعی ، اقتصادی ، ی ، فرهنگی و مذهبی حاکم باشد.

متخصصان رسانه و تصمیم گیران در بخش رسانه باید نیازهای واقعی و منافع افراد و گروهها را در همه سطوح ارائه دهند. نیاز فوری به عدالت در سطح بین المللی وجود دارد ، جایی که توزیع ناعادلانه کالاهای مادی بین شمال و جنوب با توزیع ضعیف وسایل ارتباطی و فناوری اطلاعات که به بهره وری و رفاه وابسته هستند ، تشدید می شود. مشکلات مشابهی در کشورهای ثروتمند وجود دارد ، "جایی که تغییر بی وقفه در روش های تولید و رفتار مصرف کننده باعث کاهش دانش و سالها تجربه حرفه ای می شود و نیاز به تلاش مداوم برای آموزش مجدد و سازگاری دارد" به گونه ای که "کسانی که در انجام این کار ناکام هستند. تا با اوقات خود ادامه دهیمCentesimus annus، 33) البته ، مشارکت گسترده در فرآیند تصمیم گیری نه تنها با توجه به پیام ها و فرآیندهای ارتباطات اجتماعی ، بلکه با توجه به مسائل مربوط به سیستم و توزیع بودجه نیز لازم است. هرکسی که در این زمینه تصمیم بگیرد ، وظیفه اخلاقی جدی دارد که نیازها و علایق همه افراد آسیب پذیر را تأیید کند: فقیر ، پیر ، متولد نشده ، کودک و نوجوان ، مظلوم و حاشیه نشین ، ن و اقلیت ها ، بیمار و معلول ، خانواده ها و گروه های مذهبی. به ویژه ، امروز جامعه بین المللی و منافع رسانه های بین المللی باید ملت ها و مناطق سخاوتمندانه و همه جانبه با آن روبرو شوند ، جایی که رسانه های جمعی انجام می دهند یا از انجام آن خودداری می کنند ،

23- در هر صورت ، ما هنوز معتقدیم که "راه حل مشکلات ناشی از این تجاری سازی و خصوصی سازی کنترل نشده در کنترل رسانه های دولت نیست ، بلکه در آیین نامه ای جامع تر که مطابق با معیارهای خدمات عمومی و در یک بزرگتر باشد. مسئولیت عمومی در این زمینه ، باید توجه داشت که اگرچه چارچوب حقوقی-ی که رسانه های برخی کشورها در آن فعالیت می کنند در حال حاضر بطور چشمگیری بهبود می یابد ، اما زمینه های دیگری وجود دارد که مداخله دولت ابزاری برای سرکوب و محرومیت است. »( Aetatis novae ، 5).

همیشه باید در برابر آزادی بیان ایستادگی کرد ، زیرا "اگر افراد طبق ماهیت خود دانش و عقاید را مبادله کنند ، حق خود را به کار می گیرند و در عین حال وظیفه خود را نسبت به جامعه انجام می دهند" ( Communio et progressio ، 45). اما از نظر اخلاقی ، این شرط یک قانون محدودیت مطلق نیست. بدیهی است مواردی وجود دارد که حق ارتباط برقرار نمی شود. این ، به عنوان مثال ، بدنام کردن و آسیب رساندن به شهرت را شامل می شود. پیامهایی که سعی در ایجاد نفرت و درگیری بین افراد و گروهها دارند. بدگویی و مستهجن؛ توصیف پاتولوژیک خشونت. آزادی بیان همچنین باید به اصولی مانند حقیقت ، صحت و احترام به حریم خصوصی رعایت شود.

مددکاران رسانه با همکاری مردم باید بطور جدی در توسعه و تقویت معیارهای اخلاقی رفتار برای متخصصان رسانه تلاش کنند. هیئت های مذهبی و گروه های دیگر حق دارند در این تلاش مداوم شرکت کنند.

24. یک اصل مهم دیگر ، که قبلاً نیز ذکر شد ، مربوط به مشارکت مردم در فرآیند تصمیم گیری در مورد ت رسانه است. این مشارکت در همه سطوح باید به صورت منظم سازمان یافته و واقعاً نماینده باشد و نباید به نفع گروههای خاصی هدایت شود. این اصل همچنین ممکن است حتی در مواردی که رسانه ها در مالکیت خصوصی هستند و برای اهداف سود و خرید استفاده می شود ، اعمال شود.

به نفع مشارکت مردم ، این وظیفه رسانه ها است که "با افراد ارتباط برقرار کنند و فقط با آنها صحبت نکنند. این شامل آگاهی از نیازها و خواسته های مردم ، آگاهی از مشکلات آنها و کلیه اشکال ارتباطی باید با همدلی مورد نیاز عزت انسانی ارائه شود »(جان پاول دوم ، خطاب به متخصصان رسانه های جمعی ، لس آنجلس ، 15 سپتامبر 1987).

گردش ، رتبه بندی و درآمد ، همراه با تحقیقات بازار ، گاهی اوقات به بهترین وجه حاکی از روحیه مخاطب است. آنها در حقیقت تنها داده هایی هستند که قانون بازار باید بتواند عمل کند. بدون شک می توانید صدای بازار را از این طریق بشنوید. با این حال ، تصمیم گیری در مورد محتوای و ت رسانه ها نباید صرفاً به بازار و عوامل اقتصادی ، یعنی سود ، واگذار شود. فقط سود نمی تواند برای محافظت از منافع عمومی به طور کلی یا به ویژه منافع قانونی اقلیت ها استفاده شود.

تا حدودی این اعتراض را می توان با مفهوم به اصطلاح »طاقچه» پاسخ داد ، که با آن برخی از مجلات ، برنامه ها ، ایستگاه های رادیویی و ایستگاه های تلویزیونی به گروه های ویژه خوانندگان ، شنوندگان و بینندگان می پردازند. این رویکرد تا جایی قابل توجیه است. تنوع و تخصص ، یعنی سازماندهی رسانه ها طبق کلاس میخانه ای که بر اساس فاکتورهای اقتصادی و مدل های مصرف به واحدهای کوچکتر و کوچکتر تقسیم می شود ، با این وجود نباید خیلی دور شود. وسایل ارتباطات اجتماعی باید "isopag" باقی بماند (ر.ک: Encicical Redemptoris missio)، 37) ، تالار گفتگو برای تبادل افکار و اطلاعاتی که باعث ایجاد همبستگی و صلح با اتصال افراد و گروه ها می شود. اینترنت ، به ویژه ، نگرانی در مورد "عواقب جدید رادیکال آن: از بین رفتن ارزش واقعی منابع اطلاعاتی را ایجاد می کند. یکنواختی تمایز نیافته در پیام ها ، که به این ترتیب صرفاً در اطلاعات صرف می شوند. فقدان بازخورد مسئولانه و ناامیدی خاصی در روابط بین فردی »( برای یک کشیش فرهنگ ، 9).

25. اما رسانه ها تنها کسانی نیستند که تعهدات اخلاقی دارند. عموم مردم ، گیرندگان رسانه ، یعنی بینندگان ، شنوندگان و خوانندگان نیز تعهداتی دارند. متخصصان رسانه ای که می خواهند مسئولیت خود را به عهده بگیرند ، مستحق مخاطبی هستند که از مسئولیت های خود آگاه باشند.

اولین وظیفه کاربران رسانه باید تمایز و انتخاب باشد. آنها باید خود را در مورد رسانه ها ، ساختارها ، روش ها و محتویات کار خود آگاه سازند و بر اساس معیارهای اخلاقی صحیح ، آنچه را که می خواهند بخوانند ، ببینند یا بشنوند را انتخاب کنند. آنچه امروزه همه به آن احتیاج دارند اشکال آموزش مداوم رسانه ای است ، خواه از طریق مطالعه شخصی ، از طریق شرکت در یک برنامه سازمان یافته یا هر دو با هم. آموزش در برخورد با رسانه های جمعی اصولاً به مردم روش نمی دهد. در عوض ، این هدف برای کمک به آنها در شکل گیری استانداردهای سلیقه خوب و یک قضاوت اخلاقی راستین است. بنابراین این یک جنبه وجدان است.

کلیسا باید از طریق مدارس و برنامه های آموزشی خود آموزش رسانه ای از این نوع را ارائه دهد ( رجوع کنید به Aetatis novae ، 28 ؛ communio et progressio ، 107). کلمات زیر ، که در ابتدا به مؤسسات زندگی تقدیس شده ، کاربرد گسترده تری دارند: »در مواجهه با تأثیر [رسانه های جمعی] ، جامعه ای با شفافیت انجیل و آزادی درونی کسانی که یاد گرفته اند مسیح را بشناسند در حال توسعه است. . گال 4،17-23) استفاده از این وسایل برای رشد شخصی و اجتماع. در حقیقت ، رسانه ها دارای ذهنیت و نگرشی به زندگی هستند - و غالباً آن را به آنها تحمیل می کنند - که در تضاد مداوم با انجیل هستند. فراخوانی از جانب بسیاری از طرفین برای آموزش عمیق تر در مورد پذیرش انتقادی و استفاده از رسانه ها (جماعت برای مؤسسات زندگی تقدیس و جوامع زندگی رسولان ، زندگی برادرانه در جامعه ، 34).

به همین ترتیب ، والدین وظیفه جدی دارند که با آموزش درست وجدان فرزندان و توسعه دانشکده های انتقادی خود ، به فرزندان خود بیاموزند که ارزیابی و استفاده از رسانه های اجتماعی را بیاموزند (به John Paul II ، Familiaris consortio مراجعه کنید.، 76) والدین باید برای رفاه فرزندان خود و برای رفاه خودشان مهارتهای بینندگان داوری ، شنوندگان و خوانندگان را با استفاده از الگوی نقش برای استفاده محتاطانه از رسانه ، یاد بگیرند و تمرین کنند. بسته به سن و شرایط آنها ، باید به کودکان و نوجوانان آموزش رسانه داده شود تا بتوانند در برابر وسوسه ارزان در برابر انفعال غیر منتقدی ، فشارهایی که به همبازیان و همکلاسی های آنها و بهره برداری از تجارت وارد می شود ، مقاومت کنند. خانواده ها ، والدین و فرزندان در کنار هم ، پیدا کردن گروه در کنار یکدیگر ، مطالعه و گفتگو درباره مشکلات و فرصتهای ایجاد شده در ارتباطات اجتماعی ، مفید خواهند بود.

26. علاوه بر ارتقاء آموزش رسانه ها ، امکانات ، آژانس ها و برنامه های کلیسا مسئولیت های مهم دیگری نیز در رابطه با رسانه های اجتماعی دارند. اول از همه ، عمل ارتباطات کلیسایی باید مثال زدنی باشد و بالاترین ارزشها را در مورد حقیقت ، مسئولیت و حساسیت در مورد حقوق بشر و همچنین سایر اصول و هنجارهای مهم منعکس کند. علاوه بر این ، رسانه های اجتماعی کلیسا باید در برقراری تمامیت حقیقت در مورد معنای زندگی و تاریخ بشر ، همانگونه که در کلام نازل شده خدا وجود دارد و توسط Magisterium تهیه شده است ، مشغول شوند.

مقامات کلیسا باید در روابط خود با رومه نگاران صادق و گشاده باشند. حتی اگر سؤالات بعضی اوقات "شرم آور یا نگران کننده باشد ، به خصوص اگر آنها کاملاً مطابق با پیغامی نباشند که ما باید از آن دفاع کنیم" ، باید دانست که "چنین سؤالات عجیب و غریب توسط بخش بزرگی از معاصران ما مطرح می شوند" ( برای یک کشیش فرهنگ ، 34). همه کسانی که به نمایندگی از کلیسا صحبت می کنند باید به این سؤالات ظاهراً ناخوشایند با روشی معتبر و راستگو پاسخ دهند تا کلیسا بتواند امروز با مردم به روشی معتبر صحبت کند.

کاتولیک ها مانند سایر شهروندان حق دارند خود را آزادانه ابراز کنند ، و همچنین حق دسترسی به رسانه های ارتباطی را دارند. حق آزادی بیان شامل این است که عقاید مربوط به بهزیستی کلیسا ضمن احترام به یکپارچگی ایمان و اخلاق ، احترام به چوپان و احترام به خیر مشترک و کرامت افراد بیان شده باشد (ر.ک. قانون متعارف درست ، can.212.3 ؛ can.227). با این حال ، هیچ کس حق ندارد به نمایندگی از کلیسا صحبت کند یا تصور کند اگر به او دستور داده نشده این کار را انجام دهد. نباید دیدگاههای شخصی به عنوان تعلیم کلیسا داده شود ( همان ، همان ، کانال ، 227).

اگر بیشتر وزیران و افسران این کشور در زمینه ارتباطات آموزش ببینند ، خدمات خوبی به کلیسا خواهد بود. این امر نه تنها برای حوزه های علمیه ، برای افراد مذهبی که تحت آموزش قرار می گیرند ، و برای افراد جوان کاتولیک بلکه به طور کلی برای کارمندان کلیسا نیز صدق می کند. هنگامی که رسانه ها "خنثی ، باز و صادق" هستند ، آنها به مسیحیان آمادگی "نقش مبلغین در خط مقدم" ارائه می دهند و مهم است که افراد مربوطه "به خوبی آموزش دیده و پشتیبانی شوند". چوپانها باید به مؤمنان خود راهنمایی های لازم را در مورد رسانه های جمعی و پیام های گاه متناقض و حتی مخرب خود ارائه دهند (رجوع کنید به همانجا ، Can. 822 ، 2.3).

چنین ملاحظاتی مربوط به ارتباطات کلیسا و داخلی است. یک جریان متقابل اطلاعات و عقاید بین چوپان و مؤمنان ، آزادی بیان با صحبت کردن برای خیر جامعه و برای نقش جادوگری در ارتقاء آن ، و افکار عمومی مسئولانه - همگی عبارت های مهم "حق اساسی گفتگو و گفتگو هستند. اطلاعات در کلیسا »( Aetatis novae ، 10؛ cf. communio et progressio ، 120).

حق بیان عقیده شخص باید با احترام به حقیقت آشکار و آموزه های کلیسا و برای حقوق کلیسایی دیگران اعمال شود (ر.ک: قانون قانون کانن ، می توانید. 212 ، 1.2.3 ، می توانید. 220). کلیسا مانند سایر جوامع و مؤسسات ، گاهی اوقات برای حفظ رازداری و رازداری ، احساس اجباری - گاهی مجبور به انجام این کار می کند. اما این نباید به منظور دستکاری و کنترل باشد. در جامعه ایمان وزرا با اقتدار مقدس در خدمت برادران خود هستند ، به طوری که همه کسانی که متعلق به خدای خدا هستند و بنابراین از عزت واقعی یک مسیحی بهره مند می شوند می توانند خود را به صورت آزاد و منظم به سمت همان هدف سوق دهند. و بنابراین برای بهبودی »(واتیکان دوم. شورای ،Lumen gentium ، ). یک راه برای دستیابی به این بینش استفاده صحیح از رسانه های ارتباطی است.

V.
نتیجه گیری

27. در آغاز هزاره سوم مسیحی ، بشریت در حال ایجاد یک شبکه جهانی برای انتقال فوری اطلاعات ، افکار و احکام ارزشی در علم ، تجارت ، آموزش ، سرگرمی ، ت ، هنر ، دین و هر منطقه دیگر است.

این شبکه در حال حاضر برای بسیاری از افراد قابل دسترسی است: در خانه ، در مدارس و محل کار ، در واقع ، هر کجا که هستند. تماشای رویدادهای روی صفحه - از رویدادهای ورزشی گرفته تا جنگ - اتفاق می افتد که همزمان در آن طرف سیاره اتفاق می افتد ، امری عادی است. شما به دیتابیس هایی که قبلاً برای بسیاری از محققان و دانشجویان غیرقابل دسترسی بود دسترسی دارید. فرد می تواند از ارتفاعات روح و فضیلت انسان صعود کند و یا در حالی که به تنهایی در مقابل مانیتور» (صفحه کلید رایانه و صفحه نمایش) نشسته است ، وارد پرتگاه تحقیر انسان شود. فن آوری ارتباطات به طور مداوم پیشرفت های جدیدی را با پتانسیل بسیار زیاد برای خوب و بد در کاربرد ایجاد می کند. با افزایش تعامل ، تمایز بین متخصصان رسانه و گیرندگان تار می شود. بررسی مداوم در مورد اثرات و خصوصاً پیامدهای اخلاقی رسانه های نوظهور ضروری است.

28. اما علیرغم قدرت فوق العاده آنها ، وسایل ارتباطی فقط رسانه هستند و به همین ترتیب باقی می مانند ، یعنی ابزارهایی ، ابزارهایی که برای استفاده خوب و بد در دسترس است. رسانه ها نیازی به اخلاق جدید ندارند. آنها نیاز به استفاده از اصول اخلاقی از پیش تعیین شده برای وضعیت جدید دارند. و این وظیفه ای است که همه در آن نقش دارند. اخلاق رسانه ای کاری نیست که فقط متخصصان را مورد توجه قرار دهد ، خواه متخصص در ارتباطات اجتماعی و یا متخصص در فلسفه اخلاقی باشند. در عوض ، باید بازتاب و گفتگوی عمیق ، از جمله همه کسانی که درگیر این برنامه هستند ، باشد که این سند به دنبال تحریک و پشتیبانی است.

29. رسانه های ارتباطات اجتماعی می توانند افراد را در جوامعی که همدلی و علایق مشترک وجود دارد ، به هم وصل کنند. آیا این جوامع با عدالت ، نجابت و احترام به حقوق بشر شکل می گیرند ، آیا آنها در تلاش برای منافع مشترک هستند؟ یا آیا آنها خودخواه و خود محور ، متعهد به نفع گروههای فردی - اقتصادی ، نژادی ، ی و مذهبی به قیمت دیگران خواهند بود؟ آیا فناوری جدید در عین احترام به سنت های فرهنگی هریک از آنها ، در خدمت همه ملت ها و ملل خواهد بو

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تصفیه آب پاکاب گستر هادی حسامی طب سنتی ای تی گروه هنرهای تجسمی و نمایشی فروش ساعت دیواری پلی یورتانی واوموزیک دانلود آهنگ جدید ایرانی بدونید کایوتی پارسی فرش